مصطفی دانشور

روزنوشت های مصطفی دانشور

مصطفی دانشور

روزنوشت های مصطفی دانشور

بردی از یادم

امروزی ترانه ای با صدا ویگن و دلکش گوش می کردم خواستم متن آن را اینجا بگذارم. شعر: زنده یاد پرویزخطیبی

بردی از یادم دادی بربادم بایادت شادم

دل به تودادم دردام افتادم ازغم آزادم
دل به تودادم فتادم به بند ای گل براشک خونینم مخند
سوزم ازسوزنگاهت هنوز چشم من باشد به راهت هنوز
چه شد آن همه پیمان که ازآن لب خندان
بشنیدم وهرگز خبری نشد از آن
کی آیی به برم ای شمع سحرم
دربزمم نفسی بنشین تاج سرم
تا از جان گذرم
تاب وتبم ده جان به تنم ده تا به سر آید عمربی ثمرم
نشسته بردل غبارغم زانکه من دردیارغم
گشته ام غم سار
امیداهل وفا تویی آفت جان ما تویی
رفته راه خطاتویی

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد