مصطفی دانشور

روزنوشت های مصطفی دانشور

مصطفی دانشور

روزنوشت های مصطفی دانشور

معرفی حزب دموکرات ایالات متحده آمریکا

این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا فارسی است. این معرفی به مناسبت انتخابات اخیر در آمریکا است.

حزب دموکرات ایالات متحده آمریکا یکی از دو حزب بزرگ این کشور است که به همراه حزب جمهوریخواه ایالات متحده آمریکا حکومت را در این کشور در دست دارد .


 تاریخچه
سال های آغازین

سنگ بنای حزب دموکرات درسال ۱۷۹۲ گذاشته شد. دراین سال توماس جفرسون یک انجمن حزبی Cacuse در کنگره تشکیل داد که وظیفه آن دفاع از ” منشور حقوق” Bill of Rihts بود. حزب جمهوریخواهان دموکراتیک ( حزب دموکرات بعدی ) از همان ابتدا با استقبال ایالت های جنوبی روبروگشت و این منطقه تا سالیان طولانی دژ تسخیر ناپذیر جانشیان جفرسون به شمار می آمد. در انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۸۰۰ توماس جفرسون که در حکومت ۴ ساله جان آدامز فدرالیست سمت معاون ریاست جمهوری را بر عهده داشت، به پیروزی دست یافت بدین ترتیب دوران طلائی حکومت جمهوریخواهان درموکرات آغاز گشت. این دوران تقریباُ ۶۰ سال، به استثناء چند مقطع کوتاه، تا تاسیس حزب جمهوریخواه در دهه ۱۸۵۰ ادامه یافت. دراین مدت ۹ رئیس جمهور از ۱۲ رئیس جمهور،ازحزب جمهوریخواه دموکراتیک و جانشین آن حزب دموکرات برگزیده شدند و مجموعاً ۴۸ سال نامزدهای این حزب کاخ سفید حکومت کردند. پس از جفرسون، ۲ تن دیگر از رهبران حزب جمهوریخواهان دموکراتیک به مدت ۱۶ سال حکومت کردند. جیمزمدیسون و جیمزمونرونه هر یک دو دوره در کاخ سفید حضور داشتند و به تحکیم مبانی فکری و عملی جفرسون همت گماشتند.

عصر دوحزبی


انتخابات سال ۱۸۲۴ فصل جدیدی را در تاریخ احزاب ایالات متحده بدنبال آورد. در این انتخابات و در غیاب حزب فدرالیست، ۴ تن از شخصیت ها ی برجسته حزب جمهوریخواه دموکراتیک خود را نامزد پست ریاست جمهوری کردند.

بدنبال بروز شکاف در داخل حزب جمهوریخواهان دموکراتیک، جان کوئینسی آدامز رپیس جمهور منتخب توسط مجلس نمایندگان ایالات متحده آمریکا و هنری کلی ، وزیر خارجه به همراه دیگر فدرالیست های قدیمی، حزب «جمهوریخواهان ملی» (The Natioal Republican Party) را بوجود آورند. در مقابل جکسون با پشتیبانی توده مردم به بازسازی ساختار حزب جمهوریخواه دموکراتیک پرداخت و نخستین کنوانسیون حزبی را در تاریخ ایالات متحده برگزار کرد. وی با ارائه یک بیانیه حزبی (Platform) به انسجام درونی حزب پرداخت و بدلیل حمایت گسترده عمومی به عنوان رهبر حزب برگزیده شد. فعالیت حزبی ۴ ساله جکسون در انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۸۲۸ به ثمر نشست و وی توانست با کسب ۱۷۸ رای مجمع انتخاباتی در مقابل ۸۳ رای، جان کویئنسی آدامز و فدرالیست های کهنه کار را قاطعانه شکست دهد.

درخلال دوره اول ریاست جمهوری جکسون، نقش اجتماعی طبقه نوظهور کارگردر صحنه سیاسی ایالات متحده تثبیت شد. توسعه و پیشرفت صنعتی در ایالت های شمالی، صدها هزارکارگر حرفه ای را وارد عرصه مناسبات اجتماعی کرد و ازآنان یک نیروی تاثیر گذار درمقابل بانکداران و صنعتگران شمالی و زمینداران جنوبی بوجود آورد. تحولات آینده موجب گشت حزب دموکرات در میان طبقه کارگر نفوذ و گسترش چشمگیری بدست آورد و از این نیروی رشد یابنده دررقابت با جمهوریخواهان بهره گیرد.

۲۰ سال بعد در جریان انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۸۴۸، کنوانسیون ملی حزب جمهوریخواهان دموکراتیک، تغییر نام حزب را به تصویب رساند و براساس این تصمیم ” حزب دموکرات ” رسماً متولد شد. در همین کنوانسیون اعضاء برای رفع خلاء مدیریت حزب در خلال برپایی ۲ کنوانسیون ملی، کمیته ملی ‍حزب دموکرات (The Democratic National Commitee) تشکیل دادند تا به فعالیت های حزب سروسامان دهد. این کمیته در حال حاضر ، قدیمی ترین کمیته حزبی جهان به شمار می آید.

بروز جنگ داخلی آمریکا میان طرفداران الغاء برده داری و هواداران نظام برده داری در سال ۱۸۶۰ برای حزب دموکرات فاجعه آفرید. این حزب به همراه ایالت های جنوبی از شمالی های جمهوریخواه به سختی شکست خورد و برای چند دهه به یک نیروی سیاسی درجه دوم تبدیل شد.

احیای قدرت

درآستانه قرن بیستم، دموکرات ها به تدریج از لاک دفاعی خود در ایالت های سابقاُ برده دار جنوبی خارج شده و گروههای اجتماعی جدیدی را به سوی خود جلب کردند. علاوه بر مهاجرین جدید، کارگران و اعضاء اتحادیه های کارگری درطول همین سالها به حزب دموکرات پیوستند. توجه به زندگی فلاکت بار کارگران علاوه بر اینکه پشتوانه قدرتمندی برای دموکرات ها به ارمغان آورد، این امکان را برای جنوبی های شکست خورده در جنگ داخلی فراهم کرد که از سرمایه داران شمالی انتقام بگیرند. انتخابات عمومی سال ۱۹۱۲، دموکرات ها را بار دیگر به قدرت بازگرداند. وودرو ویلسون نامزد حزب دموکرات با شعار بهبود شرایط زندگی و مبارزه با سرمایه داران بزرگ وارد میدان شد و توانست با یک پیروزی قاطع رقبای خود را شکست دهد.

اما شرایط در دوره دوم ریاست جمهوری ویلسون بسیار تغییر کرد. وی هنگامی مجدداً به کاخ سفید راه یافت که در اروپا، جنگ میان دولت های بزرگ شعله ور بود وملت آمریکا با نگرانی تحولات جنگی اروپا را دنبال می کردند.ویلسون در جریان مبارزات انتخاباتی خود بارها قول داده که ایالات متحده را از جنگ اروپا دور نگه دارد و تلاش نماید صلح عادلانه ای را در این قاره برقرار سازد. لیکن تحولات پرشتاب بعدی،خلاف وعده های ویلسون را ثابت کرد. وی که درژانویه ۱۹۱۷ از برابری کلیه ملل، آزادی دریاها، تحدید تسلیحاتی وتشکیل سازمان ” اتحاد به منظور صلح” ضمن به میان آورده بود در مارس همان سال با حمله مداوم زیردریایی های آلمانی به کشتی های تجاری آمریکایی مواجه گشت. این کشتی ها نیازهای جنگی و تدارکاتی ارتش بریتانیا و فرانسه را به جبهه جنگ اروپا منتقل می کردند. با حمله آلمانی ها به کشتی های آمریکایی،سرانجام ورود ایالات متحده آمریکا به جنگ جهانی اول اجتناب ناپذیر شد و با اعلان جنگ کنگره ایالات متحده آمریکا علیه آلمان در ۶ آوریل۱۹۱۷ ایالات متحده وارد جنگ جهانی اول شد.این تصمیم بعدها به شکست دموکرات ها در انتخابات سال ۱۹۲۰ منجر شد .

عصر نیودیل

در فاصله شکست دموکرات ها درانتخابات سال ۱۹۲۰ تا پیروزی فرانکلین روزولت در سال ۱۹۳۲، جمهوریخواهان قدرت را در کنگره و کاخ سفید در اختیار گرفتند وبرنامه های محافظه کارانه خود را به اجرا در آوردند. هاردینگ کولینگ و هوور با کنار گذاشتن برنامه های اجتماعی دموکرات ها، عدم دخالت دولت در اقتصاد را سرلوحه برنامه های خود قراردادند. بنابراین هنگامی که روز یکشنبه سیاه در۲۹ اکتبر ۱۹۲۹ از راه رسید و وخیم ترین بحران اقتصادی را با خود به همراه آورده جمهویخواهان از یافتن راه حلی برای خروج از بحران ناکام ماندند. بدنبال آن،ورشکستگی صدها بانک و کارخانه، از بین رفتن پس انداز شهروندان و بیکاری، فقر و گرسنگی از راه رسید بدون آنکه دولت بتواند از سقوط اقتصاد جلوگیری بعمل آورد. در چنین شرایط وخیم اقتصادی، حزب دموکرات با فرانکین روز ولت به میدان آمد و با طرح نیودیل New Deal در انتخابات سال ۱۹۳۲ به پیروزی رسید.

در سال ۱۹۴۰ هنگامی که پایان دور دوم ریاست جمهوری روزولت نزدیک می شد همگان تصور می کردند سنت دیرینه جرج واشنگتن حفظ خواهد شد.اما روزولت یکبار دیگر از سوی کنوانسیون ملی دموکرات به عنوان نامزد انتخابات ریاست جمهوری برگزیده شد. اگر چه شروع جنگ جهانی دوم در اروپا در پذیرش این تصمیم موثر بود، لیکن شرایط آن زمان نشان داد که فردی بهتر از روزولت نمی تواند کشور را از دوران پس از بحران به سلامت خارج نماید. بنابراین روزولت یکبار دیگر وارد نبردهای انتخابات ریاست جمهوری ایالات متحده آمریکا شد و به راحتی توانست رقیب جمهوریخواه خود را با فاصله زیاد شکست دهد. بدین ترتیب وی نخستین رئیس جمهوری بود که برای ۳ دوره در کاخ سفید ماندگار شد. وی بار دیگر در انتخابات سال ۱۹۴۴ به پیروزی دست یافت و علیرغم اینکه از بیماری رنج می بردو بر روی صندلی چرخدار نشسته بود، مسئولیت قوه مجریه را بر عهده گرفت. اما بیماری به وی اجازه نداد چهارمین دوره ریاست جمهوری خود را به پایان برساند و در سال ۱۹۴۵ درگذشت. ۶سال پس ازمرگ روزولت، اصلاحیه بیست و دوم قانون اساسی ایالات متحده آمریکا به تصویب رسید و مدت زمان ریاست جمهوری را تنها به دو دوره متوالی محدود کرد.

دردوره ریاست جمهوری هری ترومن که از سال ۱۹۴۵ جانشین روزولت شد و در انتخابات ۱۹۴۸ از جانب مردم برگزیده شد، ۲ رویداد مهم و حساس داخلی روی داد. برای نخستین بار درتاریخ ایالات متحده، کنگره از دست رئیس جمهور خارج شد و سیستم حکومتی دو حزبی در آن سال بوجود آمد. مهم‌تر از آن، تعارض و کشمکش میان دو حزب حاکم برکاخ سفید و کنگره به اندازه دوران پس از جنگ جهانی دوم عمیق و طولانی نبود.

جامعه بزرگ

۲ دوره ریاست جمهوری دوایت آیزنهاور از راهیابی دموکرات ها به کاخ سفید جلوگیری بعمل آورد. اما در انتخابات سال ۱۹۶۰ که نشانه های تغییر درجامعه ایالات متحده آمریکا به خوبی نمایانگر بود، دموکرات ها یکبار دیگر به پیروزی دست یافتند. جان اف کندی نامزد حزب دموکرات با فاصله اندکی ریچارد نیکسون جمهوریخواه را شکست داد و به عنوان جوان ترین رئیس جمهور ایالات متحده با ۴۳ سال سن به کاخ سفید راه یافت. وی برخلاف کلیه روسای جمهور این کشور کاتولیک بود و پیروزی وی، به تسلط مطلق جامعه پروتستان بر زندگی سیاسی آمریکا پایان داد. وی برنامه های اجتماعی گسترده ای را به کنگره ارائه کرد که اکثراً از سوی نمایندگان محافظه کار هردو حزب جمهوریخواه ودموکرات رد شد. کندی همچنین گام هایی برای رفع تبعیض نژادی درایالت های جنوبی به مرحله اجرا گذاشت.این برنامه ها پس از ترور وی در دالاس و توسط لیندون جانسون ادامه یافت.

با ترور کندی در سال ۱۹۶۳، لیندون جانسون معاون وی، مسئولیت ریاست جمهوری را بر عهده گرفت و توانست با پیروزی در انتخابات ۱۹۶۴ یک دوره دیگر در کاخ سفید بماند. وی با شعار ” جامعه بزرگ ” Great Society و با هدف رفع فقر، گرسنگی و تبعیض پا به عرصه انتخابات سال ۱۹۶۴ گذاشت.

دوران افول

با پایان یافتن دهه ۱۹۶۰، دیدگاه ملت آمریکا در قبال دولتمردان دموکرات تعییر یافت و انگیزه برای انتخاب فرد جدید با شعارهای جدید روز به روز بیشتر قوت گرفت. درانتخابات ریاست جمهوری سال ۱۹۶۸ ریچاردنیکسون از حزب جمهوریخواه به عنوان مردی با ایده های جدید راهی کاخ سفید شد. وی و جانشینش جرالد فورد به مدت ۸ سال، دموکرات ها را از کاخ سفید دور نگه داشتند تا اینکه رسوایی واترگیت و شکست تحقیر آمیز ارتش آمریکا درویتنام یکبار دیگر افکار عمومی را برای یک رئیس جمهور دموکرات مهیا ساخت. جیمی کارتر با هدف پیشبرد دولت رفاهی و تاکید بر مسائل اخلاقی و حقوق بشر در سال ۱۹۷۶ به پیروزی رسید. وی بلافاصله پس ازورود به کاخ سفیدعلیرغم مخالفت محافظه کاران کنگره، اصلاحات اجتماعی خودرا ارائه نمود. کارتر با افزایش مالیات ها به جنگ کسری بودجه رفت و در برنامه های انرژی ایالات متحده تجدید نظر کرد.در عرصه سیاست خارجی کارتر از یکسو با برپایی کنفرانس کمپ دیوید و صلح میان مصر و اسرائیل به یک دستاورد بزرگ دربحران خاور میانه و جلب نظر گروههای یهودی داخل آمریکا نایل شد و از سوی دیگر دولت وی بدلیل به گروگان گرفته شدن ۵۲ دیپلمات این کشور درتهران فلج گردید.

گروگانگیرى در تهران، ۴۴۴ روز به طول انجامید و تنها زمانى پایان یافت که کارتر در پى شکست از ریگان کاخ سفید را ترک کرده بود. این ماجرا که پس از شکست در جنگ ویتنام بزرگ‌ترین ضربه را به روحیه ملت آمریکا وارد ساخت، یک سال آخر ریاست جمهورى کارتر را کاملاً تحت الشعاع خود قرار داد.

بازگشت به قدرت

هنگامى که عملیات نجات گروگان ها در طبس شکست خورد این ماجرا به یک رسوایى کامل بدل گشت. ناکامى در عرصه بین المللى شکست کارتر و دموکرات ها را در انتخابات ۱۹۸۰ به دنبال آورد و این حزب را به مدت ۱۲ سال از کاخ سفید دور نگه داشت. تا اینکه در سال ۱۹۹۲ بیل کلینتون رهبرى دموکرات هاى جوان و لیبرال مسلک را به عهده گرفت و توانست براى ۸ سال و تا پایان قرن بیستم اداره کشور را در دست گیرد.

کلینتون از هنگام ورود به کاخ سفید، طرح هاى جسورانه را به مرحله اجرا گذاشت. وى پس از ۱۲ سال حاکمیت محافظه کاران، مالیات ها را افزایش داد و در پایان زمامدارى خود ۱۳۰ میلیارد دلار مازاد بودجه بر جاى گذاشت. در عرصه مسائل اجتماعى، وى از ورود همجنس بازان به ارتش حمایت کرد و با کمک همسرش، هیلاری کلینتون تلاش مداومى را براى تصویب قوانین بیمه هاى اجتماعى صورت داد. از سال ۱۹۹۳ که جمهوریخواهان پس از ۴۰ سال کنترل هر دو مجلس کنگره را در دست گرفتند، نبرد میان لیبرال ها و محافظه کاران شدت گرفت. این نبرد حتى به تعطیلى یک هفتگى دولت فدرال به دلیل تصویب نشدن لایحه بودجه انجامید. محافظه کاران همچنین پرونده هاى حقوقى مالى _ اخلاقى را علیه کلینتون ها به راه انداختند. بیل کلینتون در سال ۱۹۹۹ تا یک قدمى استیضاح و برکنارى پیش رفت و تنها با یک راى توانست از چنگ دشمنانش بگریزد. ماجراى رسوایى اخلاقى مونیکا لوینسکى ( رسوایی مونیکا گیت ) ، دو سال آخر ریاست جمهورى کلینتون را تحت الشعاع خود قرار داد و حتى ال گور، معاون کلینتون و نامزد دموکرات ها در انتخابات سال ۲۰۰۰ را نیز بى نصیب نگذاشت. در جریان انتخابات سال ،۲۰۰۰ دموکرات ها به رغم تبلیغات سنگین محافظه کاران به پیروزى در جلب آراى مردمى دست پیدا کردند، اما جمهوریخواهان با دخالت در انتخابات ایالت فلوریدا، سرانجام پس از ۳۵ روز کشمکش حقوقى و سیاسى، جرج دبلیو بوش را به کاخ سفید فرستادند. بدین ترتیب قرن بیستم که با حاکمیت جمهوریخواهان آغاز شده بود، با حاکمیت دموکرات ها پایان یافت.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد