مصطفی دانشور

روزنوشت های مصطفی دانشور

مصطفی دانشور

روزنوشت های مصطفی دانشور

معرفی حزب جمهوری خواه ایالات متحده آمریکا

این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا فارسی است. این معرفی به مناسبت انتخابات اخیر در آمریکا است.

حزب جمهوری‌خواه ایالات متحده آمریکا (به انگلیسی: The U.S. Republican Party) یکی از دو حزب بزرگ این کشور است که به همراه حزب دموکرات ایالات متحده آمریکا حکومت را در این کشور در دست دارد .


 جناح بندی داخلی

 محافظه کاران سنتى

این جناح از اصول ثابت و پایدار محافظه کارى نظیر دولت کوچک و مالیات کمتر جانبدارى مى کند. چهره هاى شاخص این جناح، جورج دبلیو بوش رئیس جمهورى کنونى، دنیس هاسترت نماینده مجلس نمایندگان و سناتور بیل فریست است. کلوب ثروت عمده ترین تشکل سیاسى این جناح شناخته مى شود. اگرچه محافظه کاران نوین به طور رسمى در قالب جناح محافظه کاران سنتى قرار نمى گیرند، اما روابط نزدیکى با این جناح و جناح مسیحیان راستگرا دارند.

مسیحیان راستگرا

از این گروه تحت عنوان بنیادگرایان مسیحى نیز یاد مى شود و روابط نزدیکی با محافظه کاران نوین دارند . مسیحیان راستگرا خواهان تقویت نهادهاى مذهبى و حمایت هاى مالى دولت فدرال از کلیساها و موسسات مذهبى هستند. مخالفت با همجنس بازى، سقط جنین و تحقیقات سلول هاى جنینى از جمله اهداف اصلى این جناح به شمار مى آید. ایالت هاى جنوبى مرسوم به کمربند انجیلى پایگاه اصلى و دژ قدرتمند مسیحیان راستگرا به شمار مى آیند. این جناح روابط بسیار نزدیکى با محافل یهودى در داخل و خارج از آمریکا دارد و به همین دلیل از آنان به عنوان مسیحیان صهیونى یاد مى شود. هر چند که کلیه هواداران بنیادگرایى مسیحى از نگرش هاى جنگ آخرالزمانى پیروى نمى کنند. برخى از مسیحیان راستگرا از جمله مخالفین جدى یهودیان هستند و برخى دیگر شرط ظهور حضرت مسیح(ع) را نابودى مسجدالاقصی و احداث معبد یهودیان در بیت المقدس مى دانند. سناتور سابق ترنت لات و جان اشکرافت وزیر دادگسترى در دولت اول جورج دبلیو بوش از شاخص ترین چهره هاى مسیحیان راستگرا هستند. ائتلاف مسیحى به رهبرى پت رابرتسون و فدراسیون ملى انجمن جمهوری‌خواهان بزرگ‌ترین سازمان هاى سیاسى این جناح محسوب مى شوند.

جناح میانه

این جناح به میانه روهاى نیکسون / راکفلر معروف هستند. میانه روها در دهه هاى ۱۹۶۰ تا ،۱۹۸۰ گرایش غالب حزب جمهوری‌خواهان را شکل مى دادند. این گروه متأثر از تحولات اجتماعى دوران زمامدارى جان کندی و لیندون بنیز جانسون تلاش کردند میان اصول ثابت محافظه کارى و لیبرالیسم اجتماعى نقطه مشترکى ایجاد نمایند. در عرصه سیاست خارجى، میانه‌روهاى حزب جمهوری‌خواه به ایفاى نقش فعال تر در نظام بین الملل معتقد هستند. علاوه بر چهره هایى نظیر نیکسون، راکفلر و کیسینجر که هر یک در دهه ۱۹۷۰ از نقش تأثیرگذارى بر حزب برخوردار بودند، جورج هربرت واکر بوش را نیز مى توان در این جناح قرار داد. کالین پاول وزیر امور خارجه در دولت اول بوش و جورج پاتاکى فرماندار سابق نیویورک شاخص ترین شخصیت هاى کنونى جناح میانه رو حزب هستند. جمهوری‌خواهان مین استریت و شوراى رهبرى جمهوری‌خواهان به عنوان عمده ترین سازمان هاى سیاسى این جناح محسوب مى شوند.

جناح لیبرال ها

این جناح بیش از آنکه به بدنه اصلى حزب جمهوریخواه و یا نگرش غالب محافظه کاران نوین نزدیک باشد، از مشى سیاسى _ اجتماعى حزب دموکرات پیروى مى کند. لیبرال ها خود را بزرگ‌ترین و اصلى ترین جریان فکرى حزب جمهوری‌خواه مى دانند اما بعضاً در مورد نفوذ خود به ویژه در دوران پس از حوادث ۱۱ سپتامبر بزرگنمایى مى کنند. رهبران این جناح در عرصه سیاست داخلى از ایفاى نقش بیشتر دولت براى حل مشکلات اجتماعى، خدمات بهداشتى و بیمه هاى بیکارى حمایت مى کنند و طرفدار توازن بودجه دولت فدرال هستند. آنان همچنین کمتر از محافظه کاران سنتى و یا مسیحیان راستگرا با موضوعاتى نظیر همجنس گرایى و سقط جنین مخالفت مى ورزند. انجمن حزبى جمهوری‌خواهان آزادى این جناح را نمایندگى مى کند.



سال های آغازین

حزب جمهوری‌خواه در فضاى رقابت آمیز میان هواداران الغاى برده دارى و طرفداران آن در اواسط دهه ۱۸۵۰ متولد شد.در ژوئن ۱۸۵۴ تعدادى از هواداران جدى لغو نظام برده دارى و اسکان مهاجران جدید در سرزمین هاى غربى، در شهر جاکسون ایالت میشیگان دور هم جمع شدند و تأسیس حزب جمهوری‌خواه را رسماً اعلام کردند. نام جمهوری‌خواه نیز از نام حزب جمهوری‌خواهان دموکراتیک که در ابتداى قرن نوزدهم توسط توماس جفرسون بنیان گذاشته شد، اقتباس گردید. موسسان حزب جدیدالتأسیس معتقد بودند رهبران حزب دموکرات آرمان هاى جفرسون را تحریف کرده و با حمایت از نظام برده دارى، اصول جمهوریت را زیر پا گذاشته اند. به همین دلیل آنان با انتخاب نام جمهوری‌خواه اعلام داشتند که راه جفرسون را ادامه خواهند داد.

با تأسیس حزب جمهوری‌خواه، نظام دوحزبى دموکرات _ ویگ Whig به سیستم سه حزبى تبدیل گشت و حزب جمهوری‌خواه به عنوان حزب سوم مطرح شد. این وضعیت دیرزمانى ادامه نیافت تا اینکه با افول مقبولیت حزب ویگ، جمهوری‌خواهان به حزب دوم و سپس حزب اول تبدیل شد. در نخستین انتخابات ریاست جمهورى پس از تأسیس حزب جمهوری‌خواه، نامزد این حزب جان فریمونت ۱۱۴ رأى مجمع انتخاباتی کسب کرد که خبر از مقبولیت این حزب در نزد افکار عمومى مردم آمریکا به ویژه در ایالت هاى شمالى مى داد. ۴ سال بعد آبراهام لینکلن نامزد حزب جمهوری‌خواه در انتخابات ریاست جمهورى در سال ۱۸۶۰ ۱۸۰، رأى الکترال به دست آورد. بدین ترتیب وى با فاصله بسیار زیاد از نامزد حزب دموکرات، وارد کاخ سفید شد. با پیروزى لینکلن دوران ۵۰ ساله حاکمیت سیاسى حزب جمهوری‌خواه، تنها ۵ سال بعد از تأسیس آن آغاز شد.

قدرت برتر



پیروزى یک مدافع سرسخت و لغو برده دارى در فضاى متشنج آن روزهاى ایالات متحده آمریکا ، چیزى جز جنگ داخلی آمریکا به همراه نیاورد. با شکست سهمگین جنوبى ها، جمهوری‌خواهان شمالى تا چند دهه به قدرت مسلط سیاسى کشور تبدیل شدند. لینکلن با استفاده از پیروزى نظامى و معنوى دولت فدرال بر ایالت هاى تجزیه طلب جنوبى اعلامیه معروف خود مبنى بر آزادى برده ها را اعلام کرد. چند ماه پس از آن سیزدهمین اصلاحیه قانون اساسی ایالات متحده آمریکا در ۱۸ دسامبر ۱۸۶۵ به تصویب رسید و براساس آن هر نوع برده دارى جرم و مبادرت به آن ممنوع شد. ۵ روز پس از آن نیز در ۲۳ دسامبر آبراهام لینکلن به دست یک نژادپرست متعصب به قتل رسید. اندرو جانسون معاون لینکلن بازسازى اقتصادى جنوب و مبارزه با آخرین بقایاى برده دارى را در دستور کار خویش قرار داد و توانست چهاردهمین اصلاحیه قانون اساسى را به تصویب برساند.

تا ۴۰ سال بعد نظام سرمایه دارى آمریکا با هدایت جمهوری‌خواهان به شکل لجام گسیخته اى توسعه پیدا کرد. در پایان قرن نوزدهم و پس از ۴ دهه حاکمیت جمهوری‌خواهان، ایالات متحده به یک ابرقدرت اقتصادى در جهان تبدیل شد.

دو دوره ریاست جمهورى توماس وودرو ویلسون دموکرات که جمهوری‌خواهان را از کاخ سفید دور نگه داشت، با حوادث جنگ جهانی اول و سپس ورود ایالات متحده به نبردهاى قاره اروپا هم‌زمان بود. پس از آنکه جنگ به پایان رسید و حساسیت مسائل خارجى و امنیتى فروکش کرد، جمهوری‌خواهان تازه نفس، تهاجم سیاسى خود را علیه ویلسون و سیاست هاى داخلى و خارجى حزب دموکرات آغاز کردند. مسائل اجتماعى ناشى از جنگ، نظیر بازگشت صدها هزار سرباز بیکار به کشور و فریاد خشمگینانه مادرانى که فرزندانشان را در اروپا از دست داده بودند، فضاى مناسبى را در اختیار جمهوری‌خواهان قرار داد تا ویلسون را مقصر ورود ایالات متحده به یک جنگ ناخواسته در اروپا معرفى کند. آنان طرح صلح ۱۴ ماده اى ویلسون به ویژه عضویت ایالات متحده در جامعه ملل را در سنا رد و برنامه هاى اجتماعى وى را زمین گیر کردند. بنابراین هنگامى که انتخابات ریاست جمهورى سال ۱۹۲۰ از راه رسید، • وارن گامالیل هاردینگ نامزد جمهوری‌خواهان توانست به راحتى جیمز کاکس دموکرات را شکست دهد.

افول

دوره کوتاه ریاست جمهورى وارن هاردینگ به استثناى تصویب هجدهمین اصلاحیه قانون اساسى که حمل ونقل و فروش هر نوع مشروبات الکلى در سرتاسر ایالات متحده را ممنوع کرد، داراى ویژگى خاصى نبود. جمهوری‌خواهان در همین زمان احقاق حقوق سیاسى زنان را نیز مدنظر قرار دادند. نخستین زن عضو مجلس نمایندگان ایالات متحده آمریکا جانت رانکین از ایالت مونتانا، یک جمهوری‌خواه بود که در سال ۱۹۱۷ به مجلس نمایندگان راه یافت.

در پى مرگ هاردینگ در سال ،۱۹۲۳ معاون وى جان کالوین کولیج عهده دار پست ریاست جمهورى شد و در سال ۱۹۲۴ براى یک دوره دیگر از سوى مردم انتخاب شد. در این دوره ۵ ساله، همه چیز از یک رونق اقتصادى درازمدت خبر مى داد. اما تنها یک سال بعد از پیروزى هربرت هوور جمهوری‌خواه در سال ،۱۹۲۸ بحران «سقوط بزرگ» از راه رسید و کشور را در گردابى از ورشکستگى، بیکارى، گرسنگى و فقر عمومى فرو برد. فقر، بیکارى، ورشکستگى و از بین رفتن میلیاردها دلار پس انداز مردم، خشم عمومى را علیه جمهوری‌خواهان برانگیخت. هوور که در انتخابات سال ۱۹۲۸ با ۴۴۴ راى الکترال به پیروزى رسیده بود، ۴ سال بعد در اوج بحران اقتصادى تنها موفق شد ۵۵ راى را در رقابت با فرانکلین روزولت به دست آورد. بدین ترتیب جمهوری‌خواهان که براى چند دهه به نیروى سیاسى مسلط کشور تبدیل شده بودند، در ناکامى از حل بحران اقتصادى و اجتماعى ایالات متحده به مدت ۲۰ سال از قدرت کنار گذاشته شدند.

در پایان دوره ریاست جمهورى لیندون بنیز جانسون ، ناکامى در جنگ ویتنام و رشد روحیه محافظه کارى در میان مردم، سبب شد تا جمهوری‌خواهان مجدداً به حکومت دعوت شوند. پیروزى ریچارد نیکسون در سال ۱۹۶۸ آغازگر عصر حیات دوباره روحیه جمهوری‌خواهى و محافظه کار بود. چنانچه بلافاصله پس از انتخاب او، کوشش هایى براى متوقف کردن رشد دولت رفاهى و غیرمتمرکز کردن حکومت به عمل آمد. وى در زمینه اقتصاد، از سیاست بازار آزاد و رقابت در دادوستد حمایت مى کرد. دوره دوم ریاست جمهورى نیکسون با چهره اى کاملاً متفاوت آغاز شد. وى که با شعار پایان بخشیدن به جنگ ویتنام توانسته بود نامزد حزب دموکرات را در انتخاب سال ۱۹۶۸ شکست دهد، اکنون در پایان دوره اول ریاست جمهورى خود کاملاً در ماجراى جنگ ویتنام غرق شده بود. اما آنچه که دومین دوره ریاست جمهورى نیکسون را در تاریخ ایالات متحده آمریکا منحصر به فرد کرده است، ماجراى رسوایى واترگیت است.

رسوایى اخلاقى واترگیت و شکست تحقیرآمیز ایالات متحده در ویتنام ضربه سهمگینى بر موقعیت جمهوری‌خواهان وارد کرد. حتى تلاش هاى فشرده جرالد رودولف فورد که جانشین نیکسون شده بود، نتوانست از تضعیف روزافزون جایگاه جمهوری‌خواهان در نزد افکار عمومى مردم جلوگیرى به عمل آورد.

حاکمیت جناح راست

پیروزى رونالد ریگان در ابتداى دهه ،۱۹۸۰ در حقیقت پیروزى جناح راست حزب جمهوری‌خواه بود که محافظه کارى را به شکل عمیق در کشور حاکم کرد. وى با شعار کاهش مالیات ها، کاهش هزینه هاى دولت، تقویت بودجه نظامى و کاهش دخالت هاى دولت در امر بخش خصوصى به کاخ سفید وارد شد. به همین دلیل در نخستین دوره ریاست جمهورى ریگان، بزرگ‌ترین کاهش مالیات ها در طول تاریخ ایالات متحده و عظیم ترین بودجه نظامى در دوران صلح به مرحله اجرا گذاشته شد. در بخش اقتصاد، کاهش هزینه هاى دولت، با افزایش نرخ بیکارى همراه شد و ۴ برابر شدن قیمت نفت، رکود اقتصادى را در ایالات متحده به همراه آورد. اما در عرصه سیاست خارجى، ریگان با در پیش گرفتن یک سیاست خارجى تهاجمى علیه «شیطان سرخ» - اتحاد شوروى _ به بازسازى روحیه ملى پرداخت. وى خصومت و رقابت با مسکو را از طریق طرح جنگ ستارگان به اوج رساند به این امید که ماشین نظامى روس ها را از نفس بیندازد. این هدف در زمان جانشین وى یعنى جورج بوش پدر به بار نشست.

ریگان در دوره دوم ریاست جمهورى خود که در سال ۱۹۸۴ آغاز شد، از یکسو با رکود اقتصادى و کسرى عظیم بودجه و از سوى دیگر با رسوایى ایران - کنترا مواجه شد. اگرچه وى توانست به مراتب بهتر از نیکسون در مقابله با بحران سیاسى ایران _ کنترا مقاومت کند، لیکن در ۲ سال باقى مانده از دوره دوم ریاست جمهورى خود، هرگونه ابتکار عمل را از دست داد. وى تنها از طریق اعمال فشار بر میخائیل گورباچف رهبر اصلاح طلب اتحاد شوروى و کسب امتیازات بیشتر از مسکو توانست میزان مقبولیت حزب جمهوری‌خواه را در نزد افکار عمومى حفظ نماید. بدین ترتیب زمینه براى پیروزى جورج بوش معاون ریگان و نامزد حزب جمهوری‌خواه در انتخابات ریاست جمهورى سال ۱۹۸۸ مهیا گشت. در این انتخابات، جمهوری‌خواهان توانستند براى نخستین بار پس از جنگ جهانى دوم براى سومین بار درکاخ سفید مستقر شوند. پیروزى بوش بر مایکل دوکاکیس دموکرات در سال ۱۹۸۹ از جهت دیگرى نیز حائز اهمیت است، زیرا براى اولین بار در قرن بیستم یک معاون رئیس جمهورى در انتخابات به پیروزى دست یافت و جانشین رئیس خود در کاخ سفید شد.اما به رغم این موفقیت، بوش موفق نشد حکومت خود را تجدید کند و در رقابت با بیل کلینتون دموکرات شکست خورد.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد